وظیفه برنامه ریزان درسی درمقابل میراث فرهنگی
برنامه درسی در حکم وسایل موثر در تربیت،باید هدفها،محتوا و روش یاددهی – یادگیری را به گونه ای تنظیم کنند که میراث فرهنگی نیز به نسل جدید منتقل شود. به نظر می رسد قبل از هر چیز مطالعات لازم باید در حوزه تدوین و تهیه برنامه درسی و میراث فرهنگی انجام گیرد زیرا بدون اطلاع درست از این امور نمی توان رابطه ثمربخشی بین برنامه ها و فرهنگ ایجاد کرد.
برای انتقال فرهنگ ملی و زبان و هویت خود با استفاده از برنامه های درسی ابتدا باید ویژگیهای فرهنگی خود را بدانیم. این ویژگیها عبارتند از:
1-فرهنگ،مجموعه ای نظام یافته و جریانی سازمان یافته است: یعنی بین اجزای فرهنگ ارتباطی مستقیم یا غیر مستقیم وجود دارد و هر جزء در بقای کل نقش ایفا می کند.
2-فرهنگ،افراد یک جامعه را قادر به پبش بینی رفتار یکدیگر می کند: افراد می توانند بر حسب رفتار و گفتار خود ،واکنشهای دیگران را از پیش تشخیص دهند و بدانند که برای دریافت واکنش مطلوب چه رفتار و گفتاری باید داشته باشند.
3-فرهنگ آموختنی است: فرهنگ غریزی نیست به عبارت دیگر فرهنگ از عادتها و تجاربی تشکیل میشود که افراد در طول حیات و زندگی خویش می آموزند. فلسفه وجود تعلیم و تربیت در جامعه انسانی بر اساس همین ویژگی است.
4-فرهنگ وسیله ای است برای کنترل اجتماعی: از آنجا که افراد، شیوه های رفتاری و الگوهای فرهنگی جامعه را از طریق آموزش یاد می گیرند فرهنگ وسیله ای است که رفتار و تمایلات و کردار آنان را یکنواخت میکند و از طریق مجازاتهایی که اعمال می کند، باعث کنترل و ایجاد نظم در جامعه می گردد.
5-فرهنگ پدیده ای پویا، انتقال پذیر و پایدار است: فرهنگ با انتقال تجربه ها و الگوها شکل های رفتاری را در ذهن افراد جامعه، حک می کند و زمانی که این شکل ها حک شد آثار تجربه ها عمیق و مداوم و پایدار می شود.
رسالت انتقال میراث فرهنگی
در انجام رسالت انتقال میراث فرهنگی دانستن اصول آن برای هر جامعه ای ضروری است. این اصول عبارتند از:
1-در انجام این مهم تعلیم و تربیت نقش بزرگی در سرعت بخشیدن به گردش چرخه فرهنگی و ایجاد تعادل فرهنگی بر عهده دارد.
2-توسعه زمانی تحقق می یابد که علم به فرهنگ تبدیل شود. علوم و فنون در درجه نخست دسناورد فرهنگ خاصی هستند. فرهنگ، سرچشمه شناختهای علمی است، و دستاوردهای علمی به نوبه خود بر فرهنگ تاثیر می گذارند و آن را متحول می کنند. شناخت علمی باید در خود کشور پدید آید، درون زا باشد و از فعالیت پژوهشی افراد بومی و متناسب با ارزشهای فرهنگی جامعه ریشه گرفته باشد.
3-هر چه سرعت چرخه فرهنگی بیشتر باشد، آن فرهنگ غنی تر می گردد.
4-همپای تقویت انتشار کتاب و مجله ها لازم است که کتابخانه ها نیز تقویت گردند. از نظر نیروی انسانی متخصص و نیمه متخصص، به روز بودن مجموعه ها، وضعیت قوانین، پشتیبانیهای مالی و به ویژه بحث مدیریتی کتابخانه ها باید توسعه و گسترش یابد.
نتیجه گیری
حفظ فرهنگ به وسیله برنامه های درسی، زنده نگه داشتن و باز آفرینی میراث و ارزشهای اصیل گذشته است. سه وظیفه مهم مراکز آموزشی در برابر میراث فرهنگی، معرفی و انتقال میراث فرهنگی، ارزیابی میراث فرهنگی و گسترش میراث فرهنگی است.
مهم ترین وظیفه برنامه ریزان درسی، کمک به نسل جوان در پیشرفت و توسعه میراث فرهنگی است. در اجتماعاتی که وظیفه برنامه های درسی فقط انتقال میراث فرهنگی است یک حالت رکود و توقف مشاهده می شود و حتی کار به جایی می رسد که این میراث ارزش خود را برای مردم جامعه از دست میدهد. همین طور نباید فقط به ارزش سنجی میراث فرهنگی پرداخت زیرا در این صورت یک حالت هرج و مرج و بی ثباتی در جامعه به وجود می آید، افکار و عقاید گذشته اهمیت خود را از دست می دهند و چیز تازه ای جای آنها را نمی گیرد. بر این اساس باید در توسعه و پیشرفت میراث اجتماعی کوشش نمود و نسل جوان را یاری کرد تا متناسب با مقتضیات زندگی زمان حاضر، افکار و نظریات تازه خلق کند و جامعه را به سوی ترقی و تعالی سوق دهد.
باسلام به کاربران محترم